یادداشت | عصر "جهاد کبیر" و معرفی یک الگو
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بر اساس منطق قرآن کریم با سه جهاد اکبر، کبیر و اصغر روبه رو هستیم، بیتردید بازخوانی این فرهنگ غنی اسلامی میتواند به کمک جامعه امروز و شرایطی که در آن هستیم، بیاید.
۱. جهاد اکبر
یعنی مبارزه با هوای نفس (طاغوتهای درونی) و وسوسه های شیطان و پیاده کردن حقیقت توحید در وجود خود یا موطن درونی انسان و رسیدن به مرحله بندگی در برابر ربوبیت تکوینی و تشریعی الهی به عنوان نمونه پیامبر اسلام بعد از بازگشت از جنگ یا همان جهاد اصغر فرمودند: رجعنا من الجهاد الاصغر الى الجهاد الاكبر(تفسير الصافي , ج 3 , ص 391) " ما از جهاد كوچك به سوى جهاد بزرگ بازگشتيم" این منطق قرآنی است، یعنی جهاد اصغر ممکن است مقطعی باشد؛ اما بدون شک جهاد اکبر و کبیر دائمی خواهند بود. به خصوص جهاد اکبر که همان مبارزه با هوای نفس خود است.
۲. جهاد کبیر
یعنی مبارزه با هوای نفس دیگران مخصوصا طواغیتی که اسیر هوای نفسانی خود شده و قصد دورکردن دیگران از مسیر بندگی الهی و قراردادن دیگران تحت ولایت طاغوت را دارند. البته با روش هدایتگرانه و جهاد تبیین که با شیوه های نرم و مبارزه فرهنگی همراه است. بهترین ابزار هم برای این کار تفقه در دین و تدبر در آیات است.
در تایید این نوع از جهاد به یکی از آیات قرآن استناد می کنیم که صراحتا از جهاد کبیر نام می برد. فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً (فرقان/52)
صاحب تفسیر نمونه در این باره می فرماید: نخست روى سخن را به پيامبر اسلام(ص) كرده مى فرمايد:" بنابر اين از كافران اطاعت مكن" (فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ).
در هيچ قدم راه سازش با انحرافات آنها را پيش مگير كه سازشكارى با منحرفان، آفت دعوت به سوى خدا است، در برابر آنها محكم بايست و به اصلاح آنها بكوش، ولى مراقب باش ابدا تسليم هوسها و خرافات آنها نشوى.
و اما دستور دوم اينكه "به وسيله قرآن با آنها جهاد بزرگى كن" (وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً).
جهادى بزرگ به عظمت رسالتت، و به عظمت جهاد تمام پيامبران پيشين، جهادى كه تمام ابعاد روح و فكر مردم را در بر گيرد و جنبههاى مادى و معنوى را شامل شود.
بدون شك منظور از جهاد در اين مورد جهاد فكرى و فرهنگى و تبليغاتى است، نه جهاد مسلحانه، چرا كه اين سوره مكى است و مى دانيم دستور جهاد مسلحانه در مكه نازل نشده بود و به گفته مرحوم" طبرسى" در مجمع البيان، اين آيه دليل روشنى است بر اينكه جهاد فكرى و تبليغاتى در برابر وسوسه هاى گمراهان و دشمنان حق از بزرگترين جهادها است، اين تعبير عظمت مقام قرآن را نيز بازگو مى كند، چرا كه وسيله اى است براى اين جهاد كبير، و سلاحى است بُرَّنده، كه قدرت بيان و استدلال و تاثير عميق و جاذبيتش ما فوق تصور و قدرت انسانها است.
از این رو اگر بپذیریم که العلماء ورثه الانبیاء، پس کار اصلی عده ای که از آنها با عنوان عالمان دین و یا فقها یاد می کنیم چیزی نیست جز آشنایی با قرآن و تفقه در دین و آموزش و تربیت کادرهایی که با هدایت آنها تحت رهبری آن عالمان علیه طواغیت قیام کنند و با قرار گرفتن در راس جامعه مسلمین به عنوان حاکم مشروع، مانع اطاعت کارگزارن جامعه اسلامی و مردم مسلمان از کفار شوند. و البته در کنار این حالت پدافندی، رویکرد آفندی و تهاجمی هم داشته باشند و افکار و فرهنگ سیاسی سایر جوامع (مسلمان و کافر) را به چالش بکشند تا آنها را از خواب غفلت بیدار کرده و در مسیر تبعیت از ولایت الهی و قوانین الهی قرار دهند.
در تایید این مساله کافی است عنایت داشته باشیم که آیه نفر، در بین آیات جهاد و در سوره توبه قرار دارد.
توضیح اینکه آیه نفر یکی از اصلی ترین دلائل وجوب کفایی، تفقه در دین است. این آیا در سوره مبارکه توبه قرار دارد و خداوند در این سوره نسبت به کسانی که در در میدان جنگ و جهاد اصغر حاضر نمی شوند و با مشرکین و کفار قتال و جنگ نظامی نمی کنند، مواضع سختی می گیرد و مدام به آنها تشر می زند و آنها را در ردیف منافقان قرار می دهد.
لحن سوره در تنقیص و تعریض به قاعدین و کسانی که برای قتال کوچ نمی کنند، به گونه ای است که در ابتدای امر انسان مومن می پندارد که جهادی بالاتر از جهاد اصغر یا همان حضور در میدان جبهه جنگ نیست.
اما به یکباره این آیه شریفه نازل می شود که «وَ مَا كاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنهْمْ طَائفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فىِ الدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيهْمْ لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ» (توبه/ 122)
اين آيه كه با آيات گذشته در زمينه جهاد پيوند دارد، اشاره به واقعيتى مى كند كه براى مسلمانان جنبه حياتى دارد و آن اين كه: گرچه جهاد بسيار پراهميت است و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى كه ضرورتى ايجاب نمى كند كه همه مؤمنان در ميدان جهاد شركت كنند، به خصوص در مواقعى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شخصا در مدينه باقى مانده نبايد همه به جهاد بروند بلكه لازم است هر جمعيتى از مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند گروهى فريضه جهاد را انجام دهند، و گروه ديگرى در مدينه بمانند و معارف و احكام اسلام را بياموزند همان گونه كه آيه مى فرمايد: «شايسته نيست مؤمنان همگى به سوى ميدان جهاد كوچ كنند چرا از هر گروهى از آنان، طايفه اى كوچ نمى كند (و طايفه اى در مدينه بماند) تا در دين و معارف و احكام اسلام آگاهى يابند»
در واقع از این آیه فرق بین «میلیتاریسم» با «جهاد» مشخص می شود. عده ای به اشتباه فکر می کنند که جهاد همان میلیتاریسم قرن 20 است. اما با توجه به آنچه گذشت مراد از جهاد صرفا قتال در میدان نظامی و جنگ سخت نیست. بلکه جهاد شامل جهاد نرم و یا همان جنگ نرم عقیدتی نیز می شود.
۳. جهاد اصغر
سومین قسم از جهاد جهاد اصغر یا قتال و جنگ سخت است. بدون تردید وقتی که اسلام وظیفه ما را بسط و گسترش قوانین و ارزش های اسلامی در سراسر جهان قرار داده است، منطقا و وجدانا با موانعی مواجه می شویم.
این موانع به تعبیر قرآن ائمه کفر هستند. کسانی که جوامع و مردم خود را دچار اغواء کرده و از طریق قدرت نرم شیطانی خود آنها را در مسیر تبعیت از شیطان قرار داده اند.
قطعا و وجدانا برداشتن این موانع که بر راه و حرکت خود اصرار ورزیده و از مسیر انحرافی و غلط خود دست برنمی دارند، بدون جنگ و قتال یا همان جهاد اصغر ممکن نخواهد بود.
این نوع از جهاد را جهاد اصغر می نامیم. جهادی که از طریق آن موانع اجرای حاکمیت و نظم اسلامی در سراسر عالم برداشته می شود. البته باید عنایت داشت که این جهاد را به جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی تقسیم می کنند.
شرط اصلی در مشروعیت و اجازه برای جهاد ابتدایی، حضور امام معصوم یا نائب مشروع امام معصوم(ع) که همان ولی فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت است، می باشد.
آیات در این زمینه زیاد است. آیاتی همچون «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ» و یا «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ».
بنابر این افزون بر جهاد اکبر یا خودسازی و جهاد اصغر یا قتال در میدان جنگ، ما مکلف به جهاد کبیر یا جنگ نرم و هدایت جامعه به سمت صراط مستقیم از طریق قرآن و تراث اهل بیت(ع) نیز هستیم و وظیفه اصلی علما بر اساس منطق قرآنی تفقه برای فهم قرآن و جهاد کبیر با استفاده از قرآن است. و این جهاد کبیر مقامی بسیار بالاتر و مهمتر از جهاد اصغر را دارد.
لذا به همین خاطر در روایات آمده است که مداد العلماء افضل من دماء الشهداء، چرا که علما به عنوان وارثان انبیاء همان وظیفه انبیاء را دارند و مهمترین وظیفه انبیا که «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» است هدایت جامعه به سمت بندگی در برابر قوانین الهی و اجتناب از قوانین و فرهنگ و ارزش های طاغوتی تحت حکومت و ولایت الهی است، و این مهم جز با کادرسازی و تربیت نیروی انقلابی و مجاهد محقق نمی شود.
از مجموع آنچه که گذشت مشخص می شود که وظیفه حوزه های علمیه یک وظیفه بسیار حساسی است.
آنها باید به عنوان جهادگران میدان جهاد کبیر کادرهایی را تربیت کنند که در جهت اهداف مقدس اسلام ناب و انقلاب اسلامی گام بردارند.
استاد استراتژیست امام خمینی
وقتی که حوزه های علمیه به این وظیفه اصلی و ذاتی خودشان واقف شوند می توانند از این فرصت برای ورود به عرصه آموزش و تربیت نیروهای مومن و انقلابی نهایت بهره را می برند.
البته خط اصیل روحانیت انقلابی در گذشته انقلاب همین مسیر را طی می کرد و به خوبی به وظایفش عمل کرد تا انقلاب اسلامی به ثمر نشست.
یکی از تاثیرگذارترین افراد در این بین که با شناخت درست و صحیح از اسلام ناب به این هدف مهم یعنی تربیت نیرو و کادر انقلابی همت گماشتند حضرت آیت الله شاه آبادی(ره) استاد عالیقدر امام خمینی(ره) بودند. ایشان به مثابه یک استراتژیست در سه سطح نظری، گفتمانی و عملیاتی نیرو تربیت کردند. نیروهایی که اهداف مورد نظر انقلاب را پیش بردند و به ثمر نشاندند.
امام راحل، بنیانگذار انقلاب کبیر اسلامی یکی از مهمترین و بی نظیرترین نیروهایی بودند که ایشان تربیت کردند.
کنکاش و بررسی در برنامه های ایشان و آشنایی با خط و مدل تربیتی ایشان می تواند سرلوحه و الگوی بسیار مفیدی برای ورود حوزه های علمیه ما به یکی از وظایف اصلی خودشان یعنی تربیت کادرهای انقلابی باشد./۹۱۸/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام محمدعلی رنجبر، کارشناس مسائل استراتژیک